مستند باید در زندگی روزمره مردم دیده شود
واژه روز - اشکان جهان آرای: او تا کنون نزدیک به 25 فیلم در قالب مستند و داستانی کارگردانی کرده است که تعدادی از این آثار موفق به دریافت جوایز متعدد در جشنوارههای مختلف ملی و بینالمللی شدند. فیلم کوتاه داستانی «آیههای زمینی»، مستند «ریحانه»، «میان باران کبود»، «آهِ کشتزاران» و «دلم میل سفر دارد» تعدادی از فیلمهای کارگردانی شده قربانی هستند. او چندین مستند از سوژههای بومی مازندران تولید کرده است که به گفته خودش تلاش کرد در آنها نگاهی متفاوت به این سوژهها داشته باشد و از زوایای مختلف به آنها بپردازد.
«سقاتالار» یکی از مستندهای ساخته شده این مستندساز است که در نخستین آزمون جشنوارهایاش سال 89 در تبریز تندیس بلورین و دیپلم افتخار بخش سینمای مستند جشنواره را کسب کرد. این مستند 36 دقیقهای در ششمین جشنواره فیلم دینی «رویش» نیز رتبه نخست پژوهش در فیلم مستند را به خود اختصاص داد. گفتوگو با این مستندساز مازندرانی را درباره سقاتالار و برخی مسائل پیرامونی مستندسازی در مازندران بخوانید:
آقای قربانی، ایده ساخت سقاتالار از کجا شکل گرفت؟
در یکی از سفرهایم به منطقه شیاده بابل برای انتخاب لوکیشن و عکاسی با یک سقاتالار یا در گویش محلی ساقنفار مواجه شدم که به شکل بسیار زیبایی در طبیعت منطقه ساخته شده بود. نخستین بار بود که با این فرم معماری روبهرو شدم. ساختار و طراحی آن به شدت من را مجذوب کرد. برداشتم این بود که با یک تاریخ غنی مواجه شدم. رنگهای قابل لمس، نقشهای اسطورهای و مذهبی، خوشنویسی و معماری در کنار هم یک ترکیب هنری زنده و محرک را ایجاد کرده بود.
و همین جذابیت ایده ساخت مستند را شکل داد.
بله. در این بافت بکر جنگلی روستایی این بنای سقاتالار به بهترین شکل ممکن خودنمایی میکند. این بنا در نگاه نخست یک ساختمان چوبی منجمد است. اما وقتی وارد آن میشویم پر از حرکت است. حرکت در دو گونه. یکی محتوا و دیگری فرم. داستانهای تصویری اسطورهای و مذهبی روی چوبها، برجستهکاریها، معماری و رنگها همگی ریشه در فرهنگ و مذهب دارند. این نکات بهانههای کمی نیستند. زمانی که پرده سبز رنگ دور بنا را کنار زدم و وارد آن شدم با یک بافت دراماتیک جذاب روبهرو شدم که صدا و تصویر را در ذهنم تداعی کرد. من همان لحظه صدای پای اسبها و چکاچک شمشیرهای واقعه عاشورا را در ذهنم شنیدم. صداهایی که در زمان مونتاژ سعی کردم به تصویر بیفزایم و اتفاقاً یکی از نکات قابل اتکا و اثرگذار مستند شد. این تصاویر را خود بنا در اختیار من گذاشت.
بنابراین مستندی گزارشی تولید نکردید.
درست است. از نکات قابل توجهی که در پژوهش به دست آوردم برای ساخت یک مستند خلاقه استفاده کردم. ابتدای کار را به طبیعت گره زدم و روی پلانهایی که میگرفتم حرکت دوربین را طراحی کردم. دکوپاژ اولیهای روی بناها داشتم. خانمی که به عنوان متولی ساقنفار در مستند دیده میشود، از آغاز تا پایان کار حضور دارد. در واقع همه عناصر مرتبط با سقاتالار را در مستند به کار گرفتم.
در تولید مستند از چه منظری به این بنای مذهبی بومی نگاه کردید؟ صرفاً شناساندن بنا بود یا نگاه دیگری هم دنبال شد؟
برای من نخست این مهم بود که ببینم سقاتالار چیست و چرا در این مکان بنا شد. گفتوگوهایی با اهالی داشتم. پژوهشهای میدان و کتابخانهای زیادی انجام دادم و به نکات جدید و تازهای رسیدم. یعنی هنوز از نظر ساخت مستند نمیدانستم باید چه کار کنم. برای همین پژوهش گستردهای را برای شناخت بیشتر ساقنفار آغاز کردم. در مستند «سقاتالار»، این بنا را از 4 منظر مورد بررسی قرار دادم. نخست معماری که نجاری در آن نقش مهمی داشت. زاویه دوم ارتباط آن با طبیعت و ماده اصلی ساخت آن یعنی چوب و درخت بود. این بنا کاملا با طبیعت عجین شده است. منظر سوم نوع ارتباط مردم با این بنای مذهبی است. هر چند که مردم ساکن مناطق اطراف ساقنفارها روزانه به سادگی از کنار آن میگذرند. اما باورهای آنها و داستانهایی که از زبان متولیان این بناهای بومی بیان میشد برایم اهمیت زیادی داشت. نگاه چهارم هم نقش و نگارها و داستانهای تصویری موجود در سقف سقاتالارها بود.
پژوهش شما برای این مستند چقدر طول کشید؟
9 ماه برای شناخت سقاتالارها زمان گذاشتم و حدود 185 سقاتالار را در مناطق مرکزی استان بررسی کردم. تقریبا همه سقاتالارها از نظر ساختار و نقوش و رنگ به هم شبیه هستند. تعداد زیادی از این بناها تخریب شدند یا تغییرات محسوسی داشتند. در برخی موارد فقط تکههایی از چوبهای طراحی و نقاشی شده سقاتالار قدیمی را می یافتم. نتیجه این پژوهش 9 ماهه حدود 4 هزار دقیقه فیلم درباره سقاتالارهای مازندران است. از این بین 36 دقیقه هم با محوریت سقاتالار شیاده بابل که خوب نگهداری شده بود به مستند تبدیل شد.
در مجموع تولید مستند چقدر طول کشید؟
علاوه بر 9 ماه پژوهش، 3 ماه تصویربرداری اثر طول کشید. در نهایت از ابتدای پژوهش تا تکمیل نهایی و مونتاژ حدود 2 سال زمان صرف شد.
در جشنوارههای خارجی هم حضور داشت؟
هنوز به جشنواره خارجی فرستاده نشد. اما ترجمه و زیرنویس فیلم انجام شده و به احتمال زیاد سقاتالار را به جشنوارههای خارجی هم میفرستم. فکر میکنم در جشنوارههایی مانند جشنواره فیلم مذاهب ایتالیا میتواند حرفی برای گفتن داشته باشد.
سوژههای بومی استان را چقدر قابل کار کردن میبینید؟
مازندران سوژههای بکری برای تولید مستندهای جذاب دارد. علاوه بر فضای بکری که در استان میبینیم و معیارهایی مانند معماری که معمولاً اولویت من در کارهای مستند است، فرهنگ مردم ما مهمترین سوژه است. مستند «آهِ کشتزاران» درباره دعای قطع باران در مازندران بود که زمان ادامهدار شدن بارش باران در فصل رشد شالی توسط بچهها انجام میشد. یا مستند «دلم میل سفر دارد» که روایتی از زندگی یک خانواده دامدار مازندرانی بود. خانوادهای که از آخرین بازماندگان دامداری سنتی در جنگلهای مازندران بود. این مستند هم در چند جشنواره حضور یافت و جوایز متعددی دریافت کرد. این سوژهها در زندگی مردم مازندران جاریست. رفتارهای فرهنگی و اعتقادی جذابی که هر کدام در اجرای واقعیشان یک مستند زیبا را شکل میدهند.
فضای مستندسازی و تولید فلیم در استان را چطور میبینید؟
تعدادی فیلمساز خوب و نوآور در مازندران داریم. افرادی که تجربه و دانش را در کنار هم به کار میگیرند و با موضوع برخورد صادقانهای دارند. فکر میکنم پیش از هر چیز در فضای فیلمسازی و مستندسازی مازندران به همدلی نیاز داریم. یک همدلی برای اینکه ابتدا ببینیم تعریف موجود از مستند چیست. این خیلی مهم است. مستند تعریف دارد. از طرفی باید ابتدا ببینیم مستند در کشور چقدر مخاطب دارد و بعد به استان و شهر برسیم. چه برخوردی با مستند میشود؟ یعنی متولیان امر و بانیان فرهنگ و هنر ما در استان چه برخوردی با مستند میکنند تا فیلمسازان و مستندسازان در راستای تولید یک اثر مستند گام بردارند. مستندسازی مستلزم صرف زمان زیاد برای پژوهش است. همانطور که از نامش پیداست باید به پشتوانه اسناد تولید شود. همین پشتوانه یافتن باعث میشود که برای سقاتالار 36 دقیقهای 2 سال زمان بگذارم. این زمان گذاشتن هم به حمایت نیاز دارد.
منظورتان درک اهمیت و حساسیت در مسئولان از کار مستند است؟
بله. شاید ساخت مستند برای خیلی از مسئولان جدی نباشد. باید ببنیم به همین میزان که فیلمسازان ما دغدغه دارند، مسئولان ادارات مختلف هم به مستند توجه میکنند تا انگیزه لازم را ایجاد کنند؟ مستند در استان ما میتوند نقش مهمی برای بخشهای مختلف ایفا کند. در بخش فرهنگی بهترین لالاییهای ما فراموش شد، در میراث خبری از صنایع دستی ما نیست و در اقتصاد بومی پرورش کرم ابریشم در حال خاطره شدن است. مستند میتوانست ناجی این داشتهها باشد. به نظرم دستگاههای مختلفی دولتی در حوزه فعالیتشان میتوانند از ظرفیت مستندسازی بهره بگیرند. ما فیلمسازان خوبی در استان داریم. اما تا زمانی که فضا برای استفاده درست و کاربردی از این هنر در جامعه ایجاد نشود، نمیتوان به رونق آن امیدوار بود. مستند باید وارد زندگی روزمره مردم شود. چون قدرت آسیبشناسی و بررسی مسائل مختلف را دارد. معمولاً اثرگذاری یک مستند بسیار بیشتر از اثرگذاری یک گزارش است.
حرف اصلی من توجه بیشتر مسئولان ما به فیلمسازان استان است. مدتی است شهرداری ساری فضای فرهنگی خوبی ایجاد کرد. اما یادمان باشد نباید سطحی نگاه کنیم. باید ریشهای و با فکر کار شود. ضمن اینکه پراکندگی فعالیتهای فرهنگی هم ممکن است آسیبرسان عمل کند.