- مازندران - خوانشی دیگر از نگاره‌های رحیم مولاییان

خوانشی دیگر از نگاره‌های رحیم مولاییان

تاریخ 22 آبان 1398 ساعت 11:39:42
منبع: واژه روز
کد خبر: 000035
دکتر ابوالقاسم اسماعیل‌پور مطلق  اسطوره‌شناس میعاد هنرمند، گوهر تن و جان است در سفری مداوم از دنیای بیرون به درون و از دنیای وهمی درون به جهان پیرامونی و کرانه‌هایش. مولاییان در خِلال آثار شگرف خود در وهله نخست به جوهر تن و روح می‌اندیشد و البته بیشتر تن را به گونه پیکر‌ها و فیگور‌های چندگانه و هنرمندانه با تکنیک و فرمی استوار به تصویر می‌کشد. ساختار و فضاسازی در درجه اول کار او قرار دارند و رنگ و حجم در خدمت ساختارها و زیر‌ساخت‌ها هستند.
خوانشی دیگر از نگاره‌های رحیم مولاییان

 دیدن آثار هنرمند، یکبارگی و نظاره و مداقه در تک‌تک آثار او برایم ماه‌ها طول کشید تا بتوانم تا اندازه‌ای در ضیافت و جشن نور و رنگ در درازنای عمر او شرکت کنم و خوانشی نو از آنها داشته باشم. نزدیک شدن به زوایای روح، مؤانست و ژرف‌پیمایی‌های درونی یک هنرمند کاری است نه چندان خرد؛ بلکه شاید به همان میزان ژرف نگری، عمق و زمان می‌طلبد.

  بومی‌گرایی و نمادپردازی‌های کهن‌نیاکانی در دوره‌ای از ادوار هنری این هنرمند در وهله اول، چشم هر بیننده – به‌ویژه بیننده غیربومی – را خیره می‌سازد. تماشای دگردیسه شده نقش‌مایه‌های سقا‌تالار‌ها، نگاره‌های قجری، هنر لاک‌الکلی روی چوب، یا موجودات شگرفی چون فرشتگان و آفریدگان وهمی بالدار، موجودات ترکیبی، ماهی-پرنده، دیو-پرنده، ماهی-انسان، پرنده–انسان، شیر–انسان و ... تماشاگر را به اعماق اماکن سنتی سقانفار‌ها، تکایا و زیارتگاه‌ها می‌برند. بهره‌مندی از فضاهای مینیاتوری جدید آدم را به جهانی آرکاییک، باستانی و رازگونه می‌برند. شمایل‌نگاری‌ها و تندیس‌های چوبی نشانگر قدرت هنرمند در هنر تندیسگری و حجم است.

  در تماشاخانه هنرمند می‌توان روزها و ساعت‌ها به تماشای صورت‌های ازلی نشست که به راستی کهن‌نمونه‌های  بازآفریده ذهن آفرینشگر هنرمنداند. این روایات اساطیری که به گمان من سوژه‌ها و روایاتی بصری‌اند و در نهان خود داستان‌ها و قصه‌هایی درونی را روایت می‌کنند، ناخودآگاه ملهم از آثار بدیع و اسطوره‌پردازانه «هانیبال الخاص»اند که به گونه داستان‌پردازی‌های آیینی سنتی – ولی در قالب بومی ویژه هنرهای سنتی مازندران – نگاریده شده‌اند. در این صورت‌های ازلی و اسطوره‌نگاره‌ها، زنان، الهه‌گان و فرشته‌گان بالداری را می‌بینی که در کنار دیوها، اجنه و افسون‌شدگانی از سنخ موجودات وهمی و مالیخولیایی در آمد و شدی پایان‌نا‌پذیرند. شمایل‌نگاری‌ها و تندیس‌های چوبی را می‌توان جزو موفق‌ترین آثار این دوره از آثار مولاییان به شمار آورد.

 توان هنرمند را می‌توان در خلق هنر فیگوراتیو، فرم‌گرایی و تلفیق آن با محتوای اثرش سنجید. تقارن، سطح‌بندی ریاضی‌وار، طراحی‌های بسیار قدرتمند، بهره‌گیری از تکنیک و تجربه فرم که برای هر هنرمندی بنیادی است و بدون آن هرگز نمی‌توان به تجربه‌ای هماهنگ و متقارن با محتوا و فضاسازی‌های شاعرانه و درونی رسید را در بسیاری از آثار فیگوراتیو – به ویژه در آدمک‌های چوبی بالدار – می‌توان یافت.

  وقتی به دنیای درونی هنرمند قدم می‌گذاری، به جهانی سرشار از کابوس، وهم و خیال گام می‌نهی. دنیایی سوررِئال و غرقه در ناخودآگاه فردی و جمعی، اسطوره‌سازی‌های هنرمند را در نشانه‌های مستحکم بصری و تبدیل آن نشانه‌ها  به استعاره‌ها و نماد‌ها باید دید که هر عنصر ساده‌ای مانند سیب، انار، سنجاقک و پروانه را می‌تواند به اسطوره بدل کند. اغراق در کشیدن دست‌های طویل، صورت‌ها و صورتک‌ها، به ویژه صورت‌های زنانه – آناهیتاهای امروزی شده – همه آمیزه‌ای از سنت و مدرنیته را رقم می‌زنند و گاه با گوشه چشمی به جهانی پسامدرن بیننده را در دنیایی از حیرت و سرگردانی فرو می‌برند.

  به هر رو، پاشنه آشیل این نگاره‌ها و نمادهای اساطیری، ازدحام و شلوغی عناصرند که گاهی چشم را به جای نوازش می‌آزارند: زنی خمیده با میوه‌ها، نارنج یا پرتقال در دست و اطرافش، دو دیو، انسان زیر پایش، درخت سروی سر سبز میان او و چهره مردی آبی‌پوش و دیو–انسانی زیر دستش با احجامی هندسی. یا در آثاری دیگر، زنی لمیده در مرغ‌زار، با پرنده و گلی در دست، اناری در زیر پیکر، بالای سرش مردی به خواب رفته، گویی مرده بر بالش، کنارش ماه و فرشته–هیولایی چاق در قاب پنجره‌ای رو به باغ، هرچند آدم را در رویایی کابوس‌وار غرق می‌کنند، اما آدم در این ازدحام و شلوغی نشانه‌ها و نمادها سردر گم می‌شود. البته برای هنرمند هرگز بایدی در کار نیست، ولی از نگاه نقادی هنرمندانه، هنرمند بهتر است که از این ازدحام بکاهد و به ساده‌گی عناصر و نمادها بسنده کند، چنانکه در یک دو تابلوی عاشقانه چنین کرده است. (اواخر دهه 70 و  دهه 80)

 در دوره‌ای دیگر از آثار مولاییان، زمان متوقف می‌شود؛ تاریخ‌مندی و اسطوره، رویا و رئال در هم می‌آمیزد و معلق‌اند. در جریان سیال ذهن راه می‌روی و در فضاهای اساطیری و رئال معلق می‌شوی. آدم‌ها، پرنده‌ها و درخت‌ها و عناصر دیگر ظاهرا رئال‌اند، اما در عمق، وهمی و اسطوره‌ای‌اند؛ سرگردان در برزخ خواب و بیداری قدم می‌زنی و زنان و مردانی را می‌بینی که چشم بر هم نهاده‌اند و گویی در خواب راه می‌روند و در اندیشه عشق و درد جاودانه‌گی‌اند. آ‌دم‌ها با همه عشق‌ورزی‌ها، پست و بلندی‌ها، کام‌جویی‌ها و ناکامی‌ها، شکست‌ها و پیروزی‌ها، غم‌ها و شادی‌هاشان در تابلوهای «دوره سرخ آبی دهه هشتاد» هنرمند به نمایش در آمده‌اند.

 هنر مولاییان هنری شناسنامه‌دار، نژاده و اصیل و تراویده ذهن و روح او است؛ با تمام کنجکاوی‌ها و شیطنت‌ها و آلام درونی‌اش. در آثار او تنالیته رنگ‌ها عیان است: به کار گرفتن رنگ‌های تند، سرخ و آبی، بنفش و سبز و زرد ویژه آثار او است. در بسیاری از تابلوها، چهره‌های خاموش با فریادهای بر کشیده از درون به شیوه‌ای اکسپرسیونیستی تصویر شده‌اند. اجزای دیگر این هنر شناسنامه‌دار، جنبه دکوراتیو و آرایه‌مندی شکوهمندی است که از هنر مینیاتور اصیل ایرانی به وام گرفته شده و در آثار مدرن کمتر از آن بهره گرفته‌اند. سویه دیگر این هنر تلفیق نقاشی–مجسمه‌سازی و تلفیق سطح و حجم، فرم و محتوا است که به نیکی با هم آمیخته شده‌اند و در کنار هم آرام گرفته‌اند.

     از سویی دیگر، به نقش‌مایه‌ها، نشان‌ها و نمادهای شاعرانه‌ای بر‌می‌خوریم که زاده اضطرابی درونی‌اند. هنرمند با دستی که در شعر دارد، توانسته شاعرانه‌گی را در نگاره‌هایش بنشاند و اشیاء بی‌جان، اشیا-آدم‌ها و عناصر طبیعت را در عین ملالت، چنان شاعرانه به تماشا بگذارد که در دل و نگاه تماشاگر بنشینند و در عین دردآلوده بودن، آرامش بخشند: چشم‌های فرو بسته، تن‌های تکیده، زنان و مردان خواب‌بین و رویابین، سفر در اعماق تن و جان، امیال فرو کشیده شده و تمنای جسم و روح و ...

 در برشی دیگر از پیکره آثار مولاییان، می‌توان به قدرت پنهان دیگری برخورد و آن جوهر انتزاع است که شاید کمتر به آن توجه شده است. به گمان من، جنبه انتزاعی در شماری از آثار او هر چند کم از نظر تعداد، اما بسی تاثیرگذار است. این بخش از کار او خوب دیده نشده، چون عمدتا او را هنرمندی فیگوراتیو به شمار آورده‌اند. هنرمند بهتر است به این جنبه از هنرش بیشتر بها دهد و آن را درونی خود کند تا بیشتر به ژرفاهای درون‌نگری و اسطوره‌سازی‌های بی‌پایان هنری انتزاعی– یا تلفیقی از انتزاع و فیگور – دست یابد. تجرید در دوره‌ای از آثار هنرمند نمودی آشکار دارد. تاش‌های سریع و لحظه‌ای قلم‌مو و مرکب – گاه با رنگ‌های شنگرفی یا بنفش – یکباره به خلق اثری می‌انجامد که تماشاگر را میخکوب می‌کند. اما ظاهرا هنرمند کمتر سراغ آثار تجریدی انتزاعی – بدان گونه که مثلا کاندینسکی و دیگران پیموده‌اند – گرایش نشان می‌دهد.

     سویه دیگر آثار، غلبه شوریدگی، آفریدن فضاهای رمانتیک، حسی، عاشقانه و در عین حال، خلق فضاهای شاد و غمگین است. نمایش پیکرهای رقصان و در عین حال خوابیده در تابوت، عشق و خشم بر آمده از دهان‌های صامت و خاموش و سرهای شوریده، خشم و هیاهو در کنار هم مثال زدنی‌اند. پیکرهای لمیده در گور یادآور مقابر مومیایی شده هنر مصر باستان است که نامیرایی و جاودانگی را در ذهن القا می‌کنند و خیام‌وار به ما می‌گویند این تویی آدمیزاد!

     آدم‌ها، آدم‌واره‌ها، نقوش اساطیر آدم‌واره‌ها با سر شیر، کودکان و زنان کنار مردان با غلبه داشتن چهره‌های زنانه و الهه‌گان زمینی شده، چهره‌های هیولاوش، ببر خوابیده، گرگ، گربه و آدم–شیر در دامن، تکه‌های فرش – هر چند کنار عناصر دیگر خوب ننشسته‌اند - را تصویر می‌کنند. نقش‌مایه‌هایی که در سرگردانی و حیرت یا گام پیمودن در جهانی دستوپیایی (دژ شهری) و در تقابل با جهان اتوپیایی (آرمان شهری) به سر می‌برند. از این منظر،  ذهن خراش برمی‌دارد که در دوزخ دژشهری این چنین می‌زید. با این حال در نگاره‌های دیگر، چهره‌های اتوپیایی مانند نوزادی با دسته گیاه در دست، گاوی بر شانه‌های زن، زن با طاووس یا پرنده‌ای در آغوش، نقش‌مایه‌های چشم‌نواز خروس سگ و پرنده‌های اساطیری برجسته‌اند.

 بر این دسته از نگاره‌ها می‌توان نقوش هیروگلیفی را افزود که بر نمدهای بومی و سنتی نقش شده‌اند که به نوعی بدوی‌گرایی و نقوش پریمتیو را پدید آورده‌اند. پیکره‌نگارها یا تندیس‌نگاره‌هایی آمیخته با خط–دبیره یا خوشنویسی هیروگلیفی در زمره اجزای دیگر شناسنامه هنری هنرمندند.

  این اجزا همچنان پایان‌ناپذیرند و نمی‌توان به ساده‌گی از آنان گذشت. از جمله، بهره‌گیری از تکه‌پاره‌های روزنامه، چوب و مواد و مصالح دیگر با نقوش ماهی–انسان و ماهی–پرنده‌ها، طرح‌واره‌های قدیمی روی نمد، جاجیم و گلیم و حصیر – که یادآور خاطرات کودکی هنرمندند - به ویژه در آثار اخیر او به چشم می‌خورد و این خود تحولی نو در فرایند هنری است.

 

*«دگردیسی نقش‌مایه‌های اساطیری» عنوان نمایشگاهی است که جمعه گذشته از جدیدترین آثار «رحیم مولاییان» هنرمند برجسته و شناخته شده مازندرانی در گالری سیحون برگزار شد و قرار است تا 29 آبان برپا باشد. مولاییان در این نمایشگاه 20 تابلو بزرگ از جدیدترین نقاشی‌های خود را ارائه کرده است که همگی در سال 1398 با تکنیک ترکیب مواد تولید شده‌اند.

Bookmark and Share
نظر شما
پاسخ به:

Your Name Description

Your Email Description

Your Website Description

Your Comment Description

 

Parent Comment Description

وارد نمودن نامو ایمیل اختیاری می‌باشد.
آخرین مطالب
پوستر
عضویت در خبرنامه
logo-samandehi
سامانه جامع رسانه ها