همت کنیم متحد و همدل شویم در بازسازی فرهنگ کشورمان

به گزارش واژه روز، کیهان کلهر آهنگساز، نوازنده سه تار و کمانچه و هنرمند سال 2020پیامی برای درگذشت «استاد محمدرضا شجریان» به نگارش درآورده است.
در متن پیام نوشته شده است:
اگر هزار چشم داشتم و هزار چشمهی اشک روان، این داغ که بر قلبم نشسته را سرد نمیتوانستم کرد.نه، درد فراق و فقدان «محمدرضا شجریان» را به کلام نخواهم آورد، اما شرح زیستنش را چرا.
بعید و دور میبینم کس دیگری، به بلندای مسندی که او برآن تکیه زده برسد.
مسندی که ارکانش اگرچه طی هجوم و تاخت و تاز یونانیان و اعراب و مغولان و جاهلان و متعصبان از گذشته تا امروز بارها لرزیده، اما هنوز پابرجاست.مسندی که بر قلبهای مردم این خاک استوار است.
همه داغدارند، من نیز، اما براین مرگ اشک نمیریزم چرا که او زندگی را به زیباترین صورت زندگی کرد.
نسل آیندهی اهل فرهنگ و خصوصا دلدادگان آواز ایرانی از درخت تناوری چون شجریان جوانه میزند همانطور که او بر ریشههای عمیق فرهنگ کشورمان جوانه زد و طی راهی پرمشقت رشد کرد و سر به آسمان سائید.
همه ما به اقبال این هم عصری بسیار ازو آموختهایم، اما سلوک و رفتاری که ما پس از مرگ او میکنیم مبین این خواهد بود که شجریان چه اثری در مردم و مخاطبانش گذاشته است.
میخواهم از شجریانی که میشناسم بگویم تا با معرفت بیشتر طریقش را پیگیریم و بستری که او به هزار دشواری در آن بالید را بشناسیم. من بخشی از آنچه اندوختم را با شما تقسیم میکنم و اگر عمری بود بیشتر خواهم گفت.
میگویم که سخت بکوشیم.ازو بیاموزیم احترام گذاشتن به بزرگترها و آنان که حق پیشکسوتی در هر رشته و صنف دارند را. ازو بیاموزیم احترام به تمام عقاید و باورها را، حتی وقتی سرسختانه با آن مخالفیم.
ازو بیاموزیم پشتکار و هدفمندی و روحیه تحقیق و سئوال و قانع شدن به آن چه که تا این لحظه میدانیم را. ازو جستن راه، برای فراتر رفتن از شرایط موجود را بیاموزیم.ازو عشق و احترام به فرهنگها و اقوام، ورای لهجه و زبان و مرز و نژاد را بیاموزیم.
اگر قرارمان بر بهترشدن حال فرهنگ است همت کنیم، ادبیات بیاموزیم.سعدی و فردوسی و نظامی و عطار و حافظ و اخوان و ابتهاج را بخوانیم، همت کنیم خط خوش و نوشتار صحیح فارسی را یادبگیریم.
به آبادانی بیاندیشیم، باغبان باشیم، به طبیعت احترام بگذاریم و هر جا که ممکن شد از خاک، درخت برویانیم.با حوصله و تمرکز موسیقی خوب بشنویم
مهمترین رسالت او زنده داشتن «موسیقی و آواز» بود در کنار معدود معاصرانش، پس آوازش را بشنویم، آواز قدما را که شجریان عصارهی آن بود، طاهر زاده را ظلی و قمر و اقبال و سیدعلی اصغرکردستانی را، ادیب و تاج و بنان را که هر کدام در زمان خود این مشعل را روشن نگاهداشتند تا وارث برسد.
به من بگویید درتاریخ کدام کشور میتوان این همه نام بزرگ و تأثیرگذار فقط در یک رشتهی هنری و فقط در صدو چندسال را، مقارن و نفس به نفس و پی در پی هم دید؟کدام فرهنگ دنیا این بخت را داشته که فقط طی یک قرن دو نابغه در آواز، مانند قمرالملوک وزیری و شجریان را به دنیا هدیه کند؟ دو نماد اثرگذار اجتماعی در تصمیم گیریها و انتخاب مواضع درست و ایستادن در کنار مردم.
روایت را شنیدهایم از روزگاری که هنوز رسانه به صورت اکنون نبود و اخبار به کندی جابجا میشدند.از روزگاری که قمر به قصد کنسرت مسافر رشت میشود ، کیلومترها مانده به شهر رشت روستاییان به استقبال قمرمیآیند، روستائیانی که از قضا دست پری هم نداشتهاند کنار جاده دامهایشان را پیش قدم قمر قربانی میکردهاند.
تا امروز و شجریان و ملتی که در فقدانش عزادارند.اینان محصول پُر بَرو بار فرهنگند، فرهنگی که هر تغییری در سیاست و اجتماع از آن صادر میشود. فرهنگ که بد باشد سیاست فاسد و اجتماع در نشیب است.
فرهنگ که خوب باشد سیاست شفاف و اجتماع در فراز است. همت کنیم متحد و همدل شویم در بازسازی فرهنگ کشورمان چرا که خاک ما، فرهنگ ماست و فرهنگ تنها سرزمینیست که حدود و مرز نمیشناسد و فرهنگ تنها مایه و اصلیست که بیجنگ و خونریزی بر هر سلاحی پیروز میشود، پس هر جا که فرهنگ ایرانی را بگسترانیم انگار خاکمان را گسترانیدهایم.
به هر طریق و هر نشان، پیامبر همدل و اتحاد باشیم، نه یادآور تفرقه و نفاق.کاری به از ما بهتران و بالانشینان ندارم، خودمان را میگویم، ما مردم سرزمین سختیهاییم، مردمی هنوز جنگزده، هنوز سیلزده ، هنوز زلزلهزده، مردم کویر و قنات ، مردم کوهستانهای صعب و خشن، مردم شمال و جنوبی در خطر همیشگی تاخت و تاز که تنها به زنجیر فرهنگ بهم پیوستهایم و این پیوستگی جز به لبخند و مهر و عشق و غمخواری نمیپاید.
باارادت
کیهان کلهر
