الحان مذهبی مازندران در حال فراموشی است
اشکان جهانآرای-واژه روز: «متین رضوانیپور» یکی از پژوهشگران پرتلاش کشور در زمینه آواها و نواهای دینی و مذهبی نواحی و اقوام ایران است. در دانشگاه ادبیات خوانده، اما از نوجوانی به طور حرفهای وارد عرصه موسیقی شد و همین حضور جدیاش باعث شد که موسیقی را خوب بشناسد. او از سال 1383 پژوهشهای میدانی و گسترده خود را در زمینه نغمههای مذهبی اقوام ایرانی آغاز کرد و به بسیاری از استانهای ایران رفت تا داشتههای غنی موسیقایی مذهبی این مرز و بوم را ثبت کند. نتیجه پژوهشهای او یک مجموعه 22 جلدی از فرهنگ موسیقایی مذهبی نواحی ایران است که تا کنون 9 جلد آن منتشر شده و 13 جلد دیگر آن مراحل پیش از چاپ را میگذرانند.
رضوانیپور با تعدادی از پژوهشگران شناخته شده اهل مازندران نیز در این زمینه همکاریهایی داشته و دارد. «جهانگیر نصری اشرفی» و «کیوان پهلوان» از جمله افرادی هستند که رضوانیپور با آنها برای فعالیتهای پژوهشیاش در ارتباط بود. هرچند که پژوهشهای میدانی او در مازندران مانند سایر استانها هنوز گسترده انجام نشد، اما در سفرهایی که به مازندران داشت به یافتههایی درباره نغمههای مذهبی و الحان تلاوت قرآن و اذان در مازندران دست یافت. رضوانیپور میگوید در الحان مذهبی مردم مازندران مانند بسیاری از مناطق دیگر کشور میتوان رد پای آواهای موسیقی فولک را دید. گفت و گو با این پژوهشگر الحان مذهبی نواحی را بخوانید:
*آقای رضوانیپور، پژوهشهای شما هنوز ادامه دارد؟
پژوهش میدانی پیرامون نوحههای سنتی را 13 سال است که در مناطق مختلف ایران برای گردآوری فرهنگ موسیقایی نغمههای عاشورایی انجام میدهم. تا سال 93 توسط یکی از ارگانها حمایت میشدم. اما متاسفانه این پشتیبانیها قطع شد و پژوهش میدانی من هم به خاطر کمبود حمایتها محدودتر شد. قبلا هزینه سفر را میدادند و من هم برای پژوهش به مناطق مد نظر میرفتم و مدتی میماندم و پس از بازگشت نوشتن را آغاز میکردم. فعلا مدتی است که پژوهشها مانند 13 سال اخیر انجام نمیشود و متوقف شده است.
*این پژوهشها از نظر شما چقدر باید ادامه داشته باشد تا تمام شود؟
فرهنگ ایرانی و فرهنگ موسیقایی مذهبی یک دریای بیپایان است. در همین بخش موسیقی مذهبی و نوحهها روستاهای همسایه زیادی را دیدم که الحان گوناگون و آیینهای متفاوتی داشتند. هزاران روستا با این ویژگیهای فرهنگی و موسیقایی وجود دارد. حتی در شهرها نیز میتوان این تفاوت را دید. چنین گستردگی فرهنگی میطلبد که این پژوهشها برای حفظ داشتهها بسیار گستردهتر و فراگیرتر انجام شوند. به ویژه وقتی میدانیم این نگرانی وجود دارد که با توجه به بالا بودن سن بسیاری از راویان این الحان و نغمهها، ممکن است این داشتههای موسیقایی با مرگ آنها از بین برود و بخشی از فرهنگ خود را برای همیشه از دست بدیهم.
*در پژوهشهایتان طبقهبندی خاصی برای استانها و مناطق مختلف ایران داشتید؟
اولویتبندیها بر اساس محتوای موسیقایی استانها بود. در بررسیها متوجه میشدم نوحهخوانیهای بوشهر یا شوشتر شاخصه خاصی دارد که آن را مجزا میکند. سپس به مناطق صاحب سبک مثل گیلان، یزد و اصفهان رسیدم.
*به آیینهای مذهبی نواحی هم نگاهی داشتید؟
نه. اگر هم به آیینها پرداختم هدفم موسیقی موجود در آن آیین بود. یعنی آن نغمهای که در آیین خواندند را کار کردم. بقیه بخشها را سایر پژوهشگران مانند مردمشناسها باید بررسی کنند. خودم را در حدی نمیدانستم که پا را فراتر از حوزه تخصصام بگذارم. مثلا در کربزنی مازندرانیها به موسیقی و ضربهای مختلف نوحهخوانی این آیین پرداختم.
*اشخاص و مداحان قدیمی را هم رصد کردید؟
خیلی به صورت خاص به اشخاص نپرداختم. چون همانطور که گفتم هدف فقط موسیقی مداحیها و نوحهخوانیها بود. اما گاهی اشارهای به این شده که یک موسیقی توسط چه شخصی روایت شده است.
*چرا پژوهشهایتان در مازندران گسترده نبود؟
مازندران در اولویتهای بعدی من بود که متأسفانه پشتیبانی مالی از این پژوهش قطع شد. البته به صورت گذرا در سفرهای کوتاهم به مازندران پژوهشهایی انجام میدادم. مثلا در بهشهر با نوحهخوانهایی صحبت کردم و نواهایی را هم ضبط کردم. به نکات جالبی برخورده بودم و چند نغمه از مازندران را هم در کتاب «نوحهخوانی در ایران» آوردم. یک سری آثار صوتی قدیمی هم توانستم به دست بیاورم. البته چون پژوهشهای من در مازندران گسترده نبود کتاب مستقلی از موسیقی مذهبی مازندران گردآوری نشد.
*فضای موسیقایی مذهبی و مداحی مازندران را در همین پژوهشهای گذرا چطور دیدید؟
من روی موسیقی فولک مازندران زیاد کار کردم. گوشههای مختلف مانند امیری، حقانی، عزیز و نگار و ترانههای سنتیشان را میشناسم. از طرفی بین سالهای 86 تا 89 با «جهانگیر نصری اشرفی» همکاری کردم و پس از آن همکاریام با «کیوان پهلوان» آغاز شد که هنوز ادامه دارد. این همکاریها و سفرهای متعددی که به مازندران داشتم باعث شد شناخت مناسبی از موسیقی مازندران داشته باشم. نکته قابل توجه این است که در مازندران هم مانند سایر نقاط ایران، موسیقی مذهبی برگرفته از موسیقی فولک است.
*یعنی اقوام مداحیها را بر اساس موسیقی بومی اجرا میکنند؟
در تمام مناطق ایران هر جا که لحن محلی داشتند تلاوت یا دعاخوانی با همان لحنها وجود داشت. مثلاً در بوشهر با الهام از شروهخوانی، قرآن و دعا و مرثیه هم میخوانند. در خوزستان لحن مارضایی، شوشتری و بختیاری را استفاده میکردند. در لرستان در گوشه ماهور و فواصل آذربایجان میخوانند یا آذریها از لحنهای افشاری و قرهباغ استفاده میکردند. در مازندران هم این موضوع دیده میشود.
*پس علاوه بر پژوهش در مداحی، در زمینه تلاوت قرآن و ادعیه اقوام نیز پژوهش داشتید.
بله. در یکی از سفرهایم به مازندران در روستای لیند منطقه آلاشت سوادکوه لحن تلاوت قرآنی به گوشم خورد که کاملا محلی بود. آن جا به ذهنم رسید که روی تلاوت قرآن اقوام کار کنم. آغاز این پژوهش با قرآنخوانی مازندران بود. از قدیمیها میپرسیدم قرآن را چطور میخوانند. جالب بود که قرآن را بر مبنای موسیقی بومیشان میخوانند. این پژوهشها ادامه یافت و فکر میکنم توانستم جزو احیاکنندگان تلاوت قرآن با الحان بومی در کشور باشم. چند اذان و تلاوت قرآن هم با الحان نواحی مخالف ایران داشتم. در تالار وحدت، برج میلاد و تالار وزارت کشور نیز در حضور مازندرانیها با لحن محلی قرآن تلاوت کرم که مورد استقبال مازندرانیها قرار گرفت.
*پژوهشهای مربوط به الحان قرآنی منتشر شد؟
نه. نتیجه پژوهشها را در یک فایل جداگانه گردآوری کردم و در آرشیو کارهایم موجود است. اما چون خواهان ندارد و برای انتشار حمایت نمیشود منتشر نشد. امیدوارم روزی شرایط فراهم شود تا این پژوهشها را برای ثبت شدن این داشتههای فرهنگی منتشر کنم. دوست داشتم این نوحهها، اذان ها و نغمهها را ثبت ملی کنیم. با برخی مسئولان هم صحبتهایی کردم که استقبال کردند. اما پس از استقبال دیگر نه پیگیری کردند و نه پاسخی به پیگیریهای من دادند.
*طبق پژوهشهای شما در مازندران برای تلاوت قرآن و ادعیه و اذان بیشتر چه الحانی استفاده میشد؟
البته من در سفرهای کوتاهم به مازندران فرصت کردم که روی بهشهر، آلاشت و ساری کمی پژوهش داشته باشم. طبیعی است که گستره فرهنگی مازندران بسیار بیشتر باشد و به پژوهش بیشتری هم نیاز دارد. برای مازندران فضا بیشتر از همه در شور و ابوعطا و دشتی است. اما در لحنهای محلی بیشتر از همه اول امیری استفاده میشد و بعد گوشههای کتولی و حقانی هم مورد استفاده قرار میگرفت. حتی شنیدم که در مازندران اذانی با موسیقی امیری میخواندند که نتوانستم آن را پیدا کنم. لحنهای دیگر در حاشیه هستند و ریزمقام محسوب میشوند.
*نوحهها چطور؟
فواصل تعدادی از نوحههای مازندران که ضبط کردم کاملا بر اساس موسیقی دستگاهی هست. در تعزیهخوانیها اما لحنهای محلی را آوردند. مثلاً امیری را در تعزیهخوانیها اجرا میکنند. اما نوحههای سنتی مازندران هم زبانش فارسی بود و هم موسیقی دستگاهی داشت. از 4 دهه پیش کمکم لحنهای محلی به کار گرفته شد. این ویژگی در سراسر ایران بود. یعنی موسیقیهای محلی و زبانهای محلی چند دهه است که وارد نوحهخوانیهای اقوام شدند.
*چه کتابهایی تاکنون از این پژوهشها منتشر کردید؟
کتاب «نوحهخوانی در ایران» گلچینی از نوحهخوانی مناطق ایران است. کتاب دیگری هم در ارتباط با نوحههای دوران جنگ گردآوری کردم که در آن حدود 700 نوحه از سراسر ایران جمعآوری شد.
*در این کتابها و مجموعه 22 جلدی گردآوری شده در کنار اشعار مراثی و نتنگاری نکات دیگری هم گنجانده شد؟
هر کتاب یک CD دارد که مخاطب بتواند در کنار دیدن نتها، لحن اجرای آن را هم بشنود. زیر هر نوحه نیز تجزیه و تحلیل و اطلاعات جزیی دیگری آمده است. در واقع با یک تیر چند نشان زدیم. نخست این که لحنها و سبکها زنده و ماندگار شدند. دوم ترویج این داشتههاست که ممکن است یک سری موزیسینها از آنها استفاده کنند. سوم اینکه این آوانگاریها پژوهش را برای پژوهشگران دیگر سادهتر خواهد کرد.
الحان مذهبی مازندران و بسیاری از نقاط ایران در حال فراموشی است. اگر در مازندران نهادی علاقهمند به انجام این پژوهش به صورت گسترده باشد، حاضرم پژوهش جدی را برای این استان آغاز کنم تا این میراث معنوی را در مازندران حفظ کنیم.